کلمات هم آوا کلاس ششم | لیست کامل با مثال (هم آوا و متشابه)
چند کلمه هم آوا کلاس ششم
کلمات هم آوا (Homophones) کلماتی هستند که تلفظ یکسانی دارند اما در املا و معنی با یکدیگر متفاوت اند. برای دانش آموزان کلاس ششم، یادگیری این کلمات برای بهبود املانویسی و درک مطلب اهمیت ویژه ای دارد. شناسایی و استفاده صحیح از این واژگان، پایه و اساس تسلط بر زبان فارسی است. در زبان فارسی، واژگانی وجود دارند که شنیدن آن ها بسیار شبیه به هم است، اما نوشتار و معنای آن ها کاملاً متفاوت است. این کلمات می توانند در نگاه اول گیج کننده باشند و باعث اشتباهات املایی شوند؛ به خصوص برای دانش آموزان پایه ششم که در حال تقویت بنیادهای زبانی خود هستند. درک تفاوت های ظریف این واژگان، نه تنها مهارت املایی را بهبود می بخشد، بلکه دقت در خواندن و فهم متون را نیز افزایش می دهد. با تسلط بر این کلمات، دانش آموزان می توانند با اعتماد به نفس بیشتری بنویسند و بخوانند و از زیبایی ها و پیچیدگی های زبان فارسی لذت ببرند.
کلمات هم آوا چیستند؟ (تلفظ یکسان، معنی و املا متفاوت)
کلمات هم آوا، همان طور که از نامشان پیداست، کلماتی هستند که صدای مشابه یا کاملاً یکسانی دارند، اما در نوشتار (املا) و معنا کاملاً با هم فرق می کنند. وقتی این کلمات را می شنویم، ممکن است نتوانیم تفاوت آن ها را تشخیص دهیم، اما در هنگام نوشتن، باید دقت کنیم که کدام املا متناسب با معنای مورد نظر ماست. این تفاوت ها در املا، ریشه های تاریخی و زبانی متفاوتی دارند. برخی از این کلمات ممکن است از یک ریشه فارسی باشند که در طول زمان تلفظشان شبیه شده، در حالی که برخی دیگر ریشه در زبان عربی دارند و به دلیل تفاوت در حروف مشابه (مانند س، ص، ث یا ز، ذ، ض، ظ) به وجود آمده اند.
دلیل وجود این کلمات، غنای زبان فارسی و ترکیب آن با واژگان دیگر زبان ها، به ویژه عربی، است. حروف مشابه در زبان عربی که در فارسی تنها یک یا دو صدای مشترک دارند، عامل اصلی این پدیده هستند. به عنوان مثال، حرف س در فارسی تنها یک صدا دارد، اما در عربی، سه حرف س، ص و ث وجود دارد که هر سه تلفظ مشابهی در فارسی پیدا کرده اند. همین موضوع در مورد ز، ذ، ض، ظ نیز صادق است. برای فهم بهتر این مفهوم، به چند مثال پرکاربرد توجه کنید:
- خار (تیغ گل) / خوار (کوچک و بی ارزش):
او مرا با حرف هایش خوار کرد. (کم ارزش)
به گلدان دست نزن، خار دارد. (تیغ)
- سد (دیواری برای نگهداری آب) / صد (عدد ۱۰۰):
ما امروز صد تومان پول پیدا کردیم. (عدد)
برای کنترل سیل، یک سد ساختند. (دیوار)
- حیات (زندگی) / حیاط (محوطه خانه):
حیات او به خطر افتاده بود. (زندگی)
بچه ها در حیاط خانه بازی می کردند. (محوطه)
دقت به معنی کلمه در جمله، کلید اصلی تشخیص املای صحیح کلمات هم آوا است. هر کلمه معنای خاص خود را دارد و تنها با قرار گرفتن در جمله می توانیم منظور نویسنده را درک کنیم و املای درست را انتخاب کنیم.
گنجینه ای از کلمات هم آوا مخصوص کلاس ششم (لیست جامع و کاربردی)
در این بخش، به معرفی مجموعه ای جامع و کاربردی از کلمات هم آوا می پردازیم که برای دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بسیار مهم و پرکاربرد هستند. یادگیری این لیست و تمرین مداوم با آن ها، به بهبود چشمگیر مهارت املایی و درک مطلب کمک شایانی خواهد کرد. هر جفت کلمه با معنی دقیق و یک جمله مثال، توضیح داده شده است تا کاربرد آن ها کاملاً روشن شود.
| کلمه اول | معنی و کاربرد | کلمه دوم | معنی و کاربرد |
|---|---|---|---|
| ثواب | پاداش اخروی، پاداشی که در برابر کار نیک به فرد داده می شود. (مثال: کمک به دیگران ثواب زیادی دارد.) | صواب | درست، صحیح، مطابق حق. (مثال: همیشه تلاش کن کار صواب انجام دهی.) |
| عَلَم | پرچم، بیرق. (مثال: عَلَم کشورمان در اهتزاز است.) | اَلَم | درد، رنج، اندوه. (مثال: او از شنیدن خبر اَلَم انگیز ناراحت شد.) |
| اساس | پایه و بنیاد، شالوده. (مثال: اساس هر بنایی باید محکم باشد.) | اثاث | لوازم و وسایل خانه. (مثال: اثاث منزل را به خانه جدید بردیم.) |
| حاسد | حسود، کسی که به نعمت دیگران حسد می ورزد. (مثال: از افراد حاسد دوری کنید.) | حاصد | درو کننده، کسی که محصول را درو می کند. (مثال: حاصدان گندم ها را درو کردند.) |
| خیش | گاوآهن، ابزار کشاورزی. (مثال: کشاورز با خیش زمین را شخم زد.) | خویش | خود، فامیل، قوم و خویش. (مثال: برای حفظ سلامتی خویش تلاش کنیم.) |
| خواست | میل، آرزو، طلب کردن. (مثال: او از معلمش خواست که درس را توضیح دهد.) | خاست | بلند شد، برخاست. (مثال: او از جایش خاست و به سمت در رفت.) |
| غریب | بیگانه، ناآشنا، دور از وطن. (مثال: در شهر غریب احساس تنهایی می کرد.) | قریب | نزدیک، نزدیک شدن. (مثال: زمان امتحان قریب است.) |
| قاضی | داور، کسی که حکم می کند. (مثال: قاضی پرونده را بررسی کرد.) | غازی | جنگجو، رزمنده. (مثال: غازیان در میدان جنگ شجاعانه می جنگیدند.) |
| عرض | پهنا، وسعت. (مثال: عرض خیابان بسیار زیاد بود.) | ارض | زمین، کره خاکی. (مثال: ارض ما سرشار از منابع است.) |
| ارز | پول خارجی، بها. (مثال: ارزهای خارجی در حال تغییر هستند.) | ||
| نصر | پیروزی، یاری کردن. (مثال: با یاری خداوند به نصر رسیدیم.) | نسر | کرکس، پرنده شکاری. (مثال: نسر در آسمان پرواز می کرد.) |
| نثر | نوشته ای که شعر نیست، نوشته معمولی. (مثال: این کتاب به زبان نثر نوشته شده است.) | ||
| غزا | جنگ، نبرد. (مثال: آن ها برای دفاع از وطن به غزا رفتند.) | قضا | سرنوشت، تقدیر الهی. (مثال: هرچه پیش آید، قضا و قدر است.) |
| غذا | خوردنی، خوراک. (مثال: برای ناهار غذای خوشمزه ای خوردیم.) | ||
| سیف | شمشیر. (مثال: او با سیف خود از خود دفاع کرد.) | صیف | تابستان. (مثال: در فصل صیف هوا گرم است.) |
| عمارت | ساختمان، آبادانی، بنا. (مثال: عمارت باشکوهی ساخته بودند.) | امارت | فرمانروایی، حکومت. (مثال: او به امارت یک شهر رسید.) |
| خار | تیغ گل، خاشاک. (مثال: گل رز خار تیزی دارد.) | خوار | کوچک، بی ارزش، پست. (مثال: هرگز کسی را خوار مشمار.) |
| سد | دیواری برای جمع آوری آب. (مثال: آب پشت سد جمع شده بود.) | صد | عدد ۱۰۰. (مثال: او صد نمره در امتحان گرفت.) |
| ثری | خاک، زمین. (مثال: از ثریا تا ثری (از آسمان تا زمین).) | سرا | خانه، منزل. (مثال: سرای دل او پر از عشق بود.) |
| حیات | زندگی. (مثال: آب مایه حیات است.) | حیاط | محوطه خانه، صحن. (مثال: در حیاط خانه بازی می کردیم.) |
| خان | سرور، رئیس، لقبی برای بزرگان. (مثال: او خان روستا بود.) | خوان | سفره، سفره غذا. (مثال: خوان نعمت الهی همیشه گسترده است.) |
| راضی | خشنود، قانع. (مثال: او از کارش راضی بود.) | رازی | نام دانشمند ایرانی (زکریای رازی)، چیز پنهانی. (مثال: او رازی را برملا کرد.) |
| حال | چگونگی، کیفیت، اکنون. (مثال: حال شما چطور است؟) | حوال | حائل، مانع بین دو چیز. (مثال: حوالی ظهر به خانه رسیدیم.) |
| خُرد | کوچک، ریز. (مثال: نان را به تکه های خُرد تقسیم کرد.) | خورد | مصرف کرد، بلعید (فعل خوردن). (مثال: کودک سیب را خورد.) |
| زمین | کره خاکی، خاک. (مثال: زمین سبز و زیبا بود.) | ضمین | عهده دار، ضمانت کننده. (مثال: او ضمین بازپرداخت وام شد.) |
| غالب | چیره، برتر. (مثال: او بر مشکلات غالب شد.) | قالب | شکل، فرم، ابزار ساخت. (مثال: کیک را از قالب خارج کرد.) |
| پرتغال | نام کشور. (مثال: او به کشور پرتغال سفر کرد.) | پرتقال | نام میوه. (مثال: پرتقال سرشار از ویتامین C است.) |
| بحر | دریا. (مثال: کشتی در بحر آرام حرکت می کرد.) | بهر | برای، جهت. (مثال: بهر او هدیه ای خریدم.) |
| غدیر | گودال، آبگیر. (مثال: آب در غدیر جمع شده بود.) | قدیر | توانا، قادر، از نام های خداوند. (مثال: خداوند قدیر و تواناست.) |
| حول | اطراف، پیرامون. (مثال: حول و حوش خانه ما باغ بود.) | هول | ترس، وحشت. (مثال: او با هول و ولا از خواب پرید.) |
| آری | بله، بپذیر. (مثال: به این پیشنهاد آری گفتم.) | عاری | بری، بدون چیز. (مثال: از هرگونه نقص عاری بود.) |
| اسم | نام. (مثال: اسم او زیباست.) | اثم | گناه. (مثال: از اثم و گناه دوری کنید.) |
| امل | آرزو، امید (معمولاً در ادبیات قدیم). (مثال: امل های زیادی در سر داشت.) | عمل | کار، تلاش، رفتار. (مثال: عمل صالح پاداش دارد.) |
| تعلّم | آموختن، یادگیری. (مثال: تعلّم دانش از کارهای نیک است.) | تألّم | سختی و درد کشیدن، رنج. (مثال: او از دیدن صحنه تألّم بسیاری برد.) |
| تهدید | ترساندن، هشدار. (مثال: او را تهدید به شکایت کرد.) | تحدید | حد و اندازه، معلوم کردن. (مثال: باید مرزها را تحدید کرد.) |
| حرم | اندرون خانه، اهل خانه، مقدس. (مثال: حرم امام رضا (ع) زیارتگاه ماست.) | هرم | پیری، بنای سه گوش (مانند اهرام مصر). (مثال: اهرام مصر سازه هایی به شکل هرم هستند.) |
| قدر | اندازه، ارزش، سرنوشت. (مثال: او قدر این فرصت را می دانست.) | غدر | مکر، بی وفایی، خیانت. (مثال: از غدر و پیمان شکنی بپرهیزید.) |
| معمور | آباد شده، آبادان. (مثال: این شهر زمانی بسیار معمور بود.) | مأمور | فرمانبر، نگهبان، گماشته. (مثال: مأمور پلیس او را بازداشت کرد.) |
| حراست | نگهبانی، محافظت. (مثال: حراست از اطلاعات مهم است.) | حراثت | برزگری، کشاورزی. (مثال: او در شغل حراثت مشغول به کار بود.) |
| زهر | سم. (مثال: مار زهر خود را تزریق کرد.) | ظهر | پشت، میانه روز. (مثال: ظهر به خانه رسیدیم.) |
| سفر | یکجانماندن، مسافرت. (مثال: او برای سفر آماده شد.) | صفر | عدد صفر، ماه دوم قمری. (مثال: ماه صفر از ماه های محرم است.) |
تعداد زیادی از این کلمات ریشه عربی دارند و تفاوت املایی آن ها به دلیل وجود حروف مشابه در الفبای عربی است که در زبان فارسی تلفظی یکسان پیدا کرده اند. دقت به این تفاوت ها و حفظ کردن آن ها با مثال های عینی، به دانش آموزان کمک می کند تا در هنگام نوشتن دچار اشتباه نشوند.
تسلط بر کلمات هم آوا، نه تنها املای شما را بهبود می بخشد، بلکه باعث می شود پیام خود را با دقت و وضوح بیشتری منتقل کنید. این دقت، نشانه ای از هوش و توجه شما به جزئیات است.
کلمات هم نویسه و کلمات هم آوا و هم نویسه (تفاوت ها و مثال ها)
علاوه بر کلمات هم آوا، دو دسته دیگر از کلمات نیز وجود دارند که ممکن است باعث سردرگمی شوند: کلمات هم نویسه و کلمات هم آوا و هم نویسه. شناخت این تفاوت ها برای درک جامع واژگان فارسی ضروری است.
کلمات هم نویسه (هم شکل، Homographs)
کلمات هم نویسه، کلماتی هستند که شکل نوشتاری (املا) کاملاً یکسانی دارند اما تلفظ و معنی آن ها متفاوت است. تفاوت اصلی در اینجاست که برای تشخیص معنی، باید به تلفظ کلمه و جایگاه آن در جمله توجه کنیم. معمولاً در نوشتار، برای نشان دادن تفاوت تلفظ از علامت های اعراب گذاری (مانند فتحه، کسره، ضمه) استفاده می شود، اما در محاوره و بدون دیدن متن، تشخیص آن ها کمی دشوارتر است.
- گُل (گیاه زیبا) و گِل (خاک و آب):
بوی گُل محمدی بسیار مطبوع است.
بچه ها در حیاط با گِل بازی می کردند.
- کِشتی (وسیله حمل و نقل دریایی) و کُشتی (ورزش مبارزه):
کِشتی از بندر حرکت کرد.
او در مسابقات کُشتی مدال طلا گرفت.
- مَشک (مشک آب، کیسه چرمی برای آب) و مُشک (عطری خوشبو):
چوپان مَشک آب خود را پر کرد.
بوی مُشک در فضا پیچیده بود.
- سَحَر (بامداد، صبح زود) و سِحر (جادو، افسون):
او هر روز سَحَر برای نماز بیدار می شود.
باور به سِحر و جادو در برخی فرهنگ ها وجود دارد.
- تَنگ (محدود، باریک) و تُنگ (ظرف آب یا ماهی):
خیابان بسیار تَنگ بود.
ماهی قرمز در تُنگ بلورین شنا می کرد.
کلمات هم آوا و هم نویسه (هم نگاره/هم لفظ، Homonyms)
کلمات هم آوا و هم نویسه، کمی پیچیده تر هستند. این کلمات هم شکل نوشتاری یکسان دارند و هم تلفظ مشابه (یا دقیقاً یکسان)، اما معانی آن ها کاملاً متفاوت است. در واقع، این دسته از کلمات هم ویژگی های هم آوایی و هم ویژگی های هم نویسی را با هم دارند. تشخیص معنی آن ها تنها از طریق بافت جمله و موقعیت استفاده آن ها ممکن است.
- شیر (حیوان وحشی) و شیر (نوشیدنی) و شیر (فلکه آب):
شیر جنگل، حیوانی قدرتمند است.
برای صبحانه یک لیوان شیر نوشیدم.
شیر آب را باز کن.
- سیر (نوعی پیازچه، سبزیجات) و سیر (کسی که گرسنه نیست):
او یک بوته سیر در باغچه کاشت.
بعد از خوردن شام، کاملاً سیر شدم.
- باز (پرنده شکاری) و باز (گشوده، دوباره) و باز (فعل امر از باز کردن):
یک پرنده باز در آسمان پرواز می کرد.
در را باز کن.
لطفاً یک باز دیگر امتحان کنید.
- دوش (دیشب) و دوش (شانه بدن):
دوش شب، مهمان داشتیم.
بار سنگینی روی دوش او بود.
نکاتی برای تشخیص و یادگیری بهتر (ویژه دانش آموزان ششم)
یادگیری و تسلط بر کلمات هم آوا، هم نویسه و هم آوا و هم نویسه نیازمند تمرین و دقت است. در اینجا چند نکته کاربردی برای دانش آموزان کلاس ششم ارائه می شود که می تواند روند یادگیری را آسان تر و مؤثرتر کند:
- توجه به معنی در جمله: این مهم ترین و اصلی ترین نکته است. هرگز کلمه ای را بدون توجه به معنای کلی جمله ای که در آن استفاده شده، ننویسید. برای مثال، وقتی جمله ای درباره جمع کردن آب می خوانید، باید کلمه سد را به کار ببرید، نه صد که به معنی عدد است. زمینه و بافت جمله، بهترین راهنمای شماست.
- تمرین و تکرار: بهترین راه برای تسلط بر هر مهارتی، تمرین مداوم است. سعی کنید با هر جفت کلمه هم آوا، هم نویسه یا هم آوا و هم نویسه، جملات جدیدی بسازید. این کار باعث می شود معنی و املای صحیح هر کلمه در ذهن شما تثبیت شود. می توانید یک دفترچه مخصوص برای این کلمات داشته باشید و هر روز چند جفت از آن ها را تمرین کنید.
- استفاده از دیکشنری: در صورت شک در معنی یا املای کلمه ای، بلافاصله به یک دیکشنری فارسی معتبر (مانند لغت نامه دهخدا یا فرهنگ معین) مراجعه کنید. یادگیری نحوه استفاده از دیکشنری یک مهارت بسیار مهم است که به شما در طول زندگی تحصیلی و کاری کمک می کند.
- تهیه فلش کارت: ساخت فلش کارت (کارت های کوچک حاوی اطلاعات) روشی جذاب و مؤثر برای یادگیری کلمات است. در یک روی فلش کارت کلمه را بنویسید (مثلاً خواست) و در روی دیگر معنی و یک جمله با آن (مثلاً: میل، آرزو. او از معلمش خواست که درس را توضیح دهد.). برای کلمه هم آوای آن هم فلش کارتی جداگانه بسازید و آن ها را کنار هم قرار دهید تا تفاوت ها را بهتر درک کنید.
- بازی های املایی: یادگیری می تواند سرگرم کننده هم باشد. با دوستان یا اعضای خانواده خود بازی های املایی انجام دهید. مثلاً یک نفر کلمه ای را با معنی آن بگوید و دیگری املای صحیح را بنویسد، یا جمله ای را بگوید و طرف مقابل کلمه هم آوای صحیح را حدس بزند.
- مرور قواعد املایی: به قواعد املایی مربوط به حروف مشابه دقت کنید. تکرار و تمرین املای کلمات با حروف س، ص، ث، ت، ط، ز، ذ، ض، ظ و ع، ا به شما کمک می کند تا به طور ناخودآگاه، املای صحیح را در ذهن خود جای دهید.
دقت در انتخاب کلمات مناسب، نشان دهنده احترام شما به زبان و مخاطبتان است. هر کلمه در جای خود، همچون نگینی درخشان، زیبایی متن شما را دوچندان می کند.
تمرینات کاربردی برای دانش آموزان (تقویت مهارت)
برای تثبیت یادگیری کلمات هم آوا و هم نویسه، انجام تمرینات عملی بسیار ضروری است. در اینجا چند تمرین کاربردی برای شما آماده کرده ایم:
تمرین ۱: جای خالی را پر کنید (انتخاب صحیح کلمه هم آوا)
با توجه به معنی جمله، کلمه صحیح را از بین گزینه ها انتخاب و در جای خالی بنویسید.
- او با شجاعت در میدان [غزا / قضا] جنگید. (پاسخ: غزا)
- برای [نصر / نسر] در امتحانات باید خوب درس بخوانیم. (پاسخ: نصر)
- در فصل [صیف / سیف] هوا گرم است. (پاسخ: صیف)
- اساس هر [عمارت / امارت] باید محکم باشد. (پاسخ: عمارت)
- کشاورز با [خیش / خویش] زمین را شخم زد. (پاسخ: خیش)
- در [عرض / ارض] این خیابان درختان زیادی کاشته شده است. (پاسخ: عرض)
- او از شنیدن خبر [اَلَم انگیز / عَلَم انگیز] ناراحت شد. (پاسخ: اَلَم انگیز)
- ما [صد / سد] سال عمر نمی کنیم. (پاسخ: صد)
تمرین ۲: املای صحیح را بنویسید
با توجه به معنی داده شده، املای صحیح کلمه را بنویسید.
- عدد: صد / دیوار آب: سد
- تیغ: خار / کم ارزش: خوار
- زندگی: حیات / محوطه خانه: حیاط
- فامیل: خویش / گاوآهن: خیش
- پاداش اخروی: ثواب / درست: صواب
- داور: قاضی / جنگجو: غازی
تمرین ۳: جمله سازی
با هر یک از جفت کلمات زیر، دو جمله جداگانه بسازید. (یک جمله برای هر کلمه)
- حیاط / حیات
- جمله با حیاط: دانش آموزان در حیاط مدرسه صف کشیدند.
- جمله با حیات: حیات گیاهان به آب و نور بستگی دارد.
- خواست / خاست
- جمله با خواست: او از پدرش خواست که برایش کتاب بخرد.
- جمله با خاست: پس از شنیدن خبر، از جایش خاست و به سمت در رفت.
- غذا / قضا
- جمله با غذا: مادر غذای خوشمزه ای پخته بود.
- جمله با قضا: اتفاقات ناگوار را به قضا و قدر نسبت می دهند.
- علم / اَلَم
- جمله با علم: علم جمهوری اسلامی ایران در اهتزاز است.
- جمله با اَلَم: دیدن فقر مردم، برای او اَلَم بزرگی بود.
موفقیت در یادگیری کلمات هم آوا، یک گام بزرگ در مسیر تسلط بر زبان فارسی است. این مسیر با تمرین، دقت و اشتیاق هموار می شود.
باهوش تر بنویسیم، با دقت تر بخوانیم!
یادگیری کلمات هم آوا، هم نویسه و هم آوا و هم نویسه، یکی از مراحل اساسی و در عین حال جذاب در مسیر تسلط بر زبان فارسی است. این دانش، نه تنها به شما کمک می کند تا املای صحیح کلمات را بدانید، بلکه دقت شما را در خواندن متون افزایش داده و به درک عمیق تر مفاهیم یاری می رساند. همانطور که دیدیم، تفاوت های ظریف در تلفظ یا املا می توانند معنای یک جمله را به طور کلی تغییر دهند؛ از این رو، توجه به جزئیات واژگان، اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
با تمرین مستمر، ساخت فلش کارت، استفاده از دیکشنری و توجه به بافت جمله، می توانید به راحتی بر این چالش ها غلبه کنید. به یاد داشته باشید که هر اشتباه املایی، فرصتی برای یادگیری و بهبود است. پس با اعتماد به نفس و کنجکاوی، به کاوش در دنیای وسیع و پر رمز و راز کلمات فارسی ادامه دهید. این مهارت ها، ابزارهای ارزشمندی برای موفقیت شما در مدرسه و زندگی روزمره خواهند بود. باهوش تر بنویسید و با دقت تر بخوانید تا هر روز گامی بلندتر در مسیر پیشرفت بردارید.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کلمات هم آوا کلاس ششم | لیست کامل با مثال (هم آوا و متشابه)" هستید؟ با کلیک بر روی آموزش، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کلمات هم آوا کلاس ششم | لیست کامل با مثال (هم آوا و متشابه)"، کلیک کنید.