پسر فاعل یعنی چی

پسر فاعل در روابط همجنس گرایانه مردان به فردی گفته می شود که در آمیزش جنسی، نقش دخول کننده را ایفا می کند. این اصطلاح فراتر از یک عمل فیزیکی، می تواند به عنوان بخشی از هویت و گرایش جنسی فرد نیز در نظر گرفته شود و درک صحیح آن برای احترام به تنوع هویت ها و روابط انسانی ضروری است.

درک صحیح اصطلاحات مربوط به نقش های جنسی در روابط همجنس گرایانه مردان، اهمیت بسیاری دارد. این شناخت نه تنها به افراد کمک می کند تا هویت جنسی خود یا شریکانشان را بهتر درک کنند، بلکه به ترویج احترام و پذیرش تنوع در جامعه نیز کمک شایانی می کند. این مقاله با هدف ارائه تعریفی جامع و بی طرفانه از اصطلاح پسر فاعل و نقش های مرتبط با آن، به ابعاد مختلف فیزیکی، هویتی، روانشناختی و فرهنگی این مفاهیم می پردازد تا هرگونه سوءتفاهم یا کلیشه رایج را برطرف کند.

۱. فاعل (Top) به چه کسی گفته می شود؟

اصطلاح فاعل در روابط جنسی، به فردی اطلاق می شود که در طول آمیزش جنسی، نقش فعال دخول کننده را بر عهده می گیرد. این عمل معمولاً در سکس مقعدی یا دهانی صورت می پذیرد و فرد فاعل، آلت تناسلی خود را وارد بدن شریک جنسی اش می کند. واژه فاعل می تواند در زمینه روابط همجنس گرایانه و دوجنس گرایانه مردان به کار رود و بیانگر یک ترجیح جنسی خاص یا حتی بخشی از هویت فرد باشد.

تفاوت بین فیزیکال تاپ و هویتی تاپ

این تمایز یکی از نکات کلیدی در درک مفهوم فاعل است. فیزیکال تاپ به فردی اشاره دارد که در یک عمل جنسی خاص، نقش دخول کننده را ایفا می کند، صرف نظر از اینکه این نقش، ترجیح همیشگی او باشد یا خیر. این بیشتر یک توصیف از عمل در یک لحظه مشخص است.

در مقابل، هویتی تاپ به مردی گفته می شود که فاعل بودن را به عنوان بخشی پایدار از هویت جنسی خود پذیرفته و آن را ترجیح می دهد. این افراد غالباً، اما نه لزوماً همیشه، در روابط جنسی نقش فاعل را ایفا می کنند. این ترجیح می تواند ریشه در عوامل روانشناختی، تجربیات شخصی یا حتی الگوهای رفتاری جنسی آموخته شده داشته باشد.

انواع فاعل

• Fully Top (کاملاً فاعل): این اصطلاح برای مردانی به کار می رود که منحصراً نقش فاعل را ترجیح می دهند و تمایلی به ایفای نقش مفعول ندارند. برای این افراد، هویت فاعل بودن جزء جدایی ناپذیری از تجربه جنسی شان است.
• Usually Top (معمولاً فاعل): این دسته از افراد غالباً نقش فاعل را انتخاب می کنند، اما ممکن است در شرایط خاص، با شریکان مورد اعتماد و در فضایی راحت، به صورت گهگاهی نقش مفعول را نیز تجربه کنند. این انعطاف پذیری نشان دهنده طیفی از ترجیحات جنسی است که افراد می توانند داشته باشند.

مهم است که درک کنیم فاعل بودن لزوماً به معنای مردانه تر بودن، قوی تر بودن یا داشتن کنترل بیشتر در رابطه نیست. این ها کلیشه هایی هستند که از برداشت های سنتی و جنسیتی نشأت می گیرند و با واقعیت های متنوع روابط همجنس گرایانه همخوانی ندارند. هر نقشی، چه فاعل و چه مفعول، به یک اندازه ارزشمند است و انتخاب آن به ترجیحات شخصی افراد بازمی گردد.

۲. مفعول (Bottom) یعنی چه؟

اصطلاح مفعول در آمیزش جنسی، به فردی اطلاق می شود که در طول رابطه جنسی پذیرای دخول است. این نقش نیز مانند فاعل، می تواند در سکس مقعدی یا دهانی مطرح باشد و فرد مفعول، آلت تناسلی شریک خود را دریافت می کند. این واژه نیز عمدتاً در بافت روابط همجنس گرایانه و دوجنس گرایانه مردان مورد استفاده قرار می گیرد و بیانگر یک ترجیح جنسی یا بخشی از هویت جنسی فرد است.

تفاوت بین فیزیکال باتم و هویتی باتم

همانند فاعل، در مورد مفعول نیز می توان دو تفاوت اساسی قائل شد. فیزیکال باتم به کسی گفته می شود که در یک عمل جنسی مشخص، نقش پذیرنده دخول را ایفا می کند، بدون اینکه این نقش الزاماً ترجیح همیشگی او باشد. این یک توصیف عملی از یک رویداد جنسی است.

هویتی باتم مردی است که مفعول بودن را به عنوان بخشی از هویت جنسی خود می پذیرد و ترجیح می دهد. این افراد عمدتاً، اما نه به طور کامل، در روابط جنسی نقش مفعول را بر عهده می گیرند. این هویت می تواند در طول زمان شکل بگیرد و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند تجربه جنسی، احساسات شخصی و تعاملات اجتماعی قرار گیرد.

انواع مفعول

• Fully Bottom (کاملاً مفعول): این عنوان به مردانی اطلاق می شود که منحصراً نقش مفعول را ترجیح می دهند و هیچ تمایلی به ایفای نقش فاعل ندارند. برای این افراد، پذیرندگی یک جزء اصلی و اساسی از تجربه جنسی و هویتشان محسوب می شود.
• Usually Bottom (معمولاً مفعول): این دسته از افراد بیشتر اوقات نقش مفعول را انتخاب می کنند، اما با این حال می توانند در برخی موقعیت ها، با شریکان خاص و در فضایی امن، نقش فاعل را نیز تجربه کنند. این انعطاف پذیری، مانند معمولاً فاعل ها، نشان دهنده طیف وسیعی از تجربیات و تمایلات جنسی است.

شرم مفعول بودن (Bottom Shame)

یکی از پدیده های مهم مرتبط با نقش مفعول، مفهوم شرم مفعول بودن است. این پدیده به احساس شرم، گناه یا حقارت اشاره دارد که برخی افراد به دلیل ایفای نقش مفعول در روابط جنسی تجربه می کنند. این شرم می تواند باعث شود فرد خود را به خاطر گرایشش سرزنش کند و از لذت کامل جنسی محروم بماند.

شرم مفعول بودن اغلب ریشه های عمیق فرهنگی و هوموفوبیک دارد. کلیشه های غلطی مانند مفعول بودن به معنای زنانه بودن، ضعف یا کمبود مردانگی است در بسیاری از جوامع رواج دارند و به تقویت این احساس شرم دامن می زنند. غلبه بر این احساس نیازمند پذیرش خود، آموزش و مقابله با باورهای متعصبانه است.

نقد این کلیشه های جنسیتی بسیار ضروری است. مردانگی و هویت جنسی بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان آن را صرفاً با نقش فرد در یک عمل جنسی تعریف کرد. احترام به انتخاب و هویت جنسی هر فرد، سنگ بنای روابط سالم و جامعه ای پذیرا است.

۳. دوطرفه یا ورسا (Versatile): انعطاف پذیری در نقش ها

اصطلاح دوطرفه که گاهی با نام ورسا نیز شناخته می شود، به فردی همجنس گرا یا دوجنس گرا اشاره دارد که از ایفای هر دو نقش فاعل و مفعول در روابط جنسی لذت می برد. این افراد قادرند در طول یک رابطه جنسی، یا در روابط مختلف با شریکان گوناگون، نقش خود را بین فاعل و مفعول تغییر دهند. این ویژگی نشان دهنده انعطاف پذیری قابل توجهی در ترجیحات جنسی است.

تعریف دوطرفه (ورسا)

یک فرد دوطرفه یا ورسا، کسی است که هم از انجام عمل دخول و هم از پذیرش آن لذت می برد. این به آن ها اجازه می دهد تا طیف گسترده تری از تجربیات جنسی را داشته باشند و با شریکان مختلفی سازگار شوند. برای مثال، اگر شریک او کاملاً مفعول باشد، فرد دوطرفه می تواند نقش فاعل را ایفا کند و اگر شریک او کاملاً فاعل باشد، می تواند نقش مفعول را بپذیرد.

مزایای دوطرفه بودن

1. انعطاف پذیری بیشتر در روابط: افراد دوطرفه معمولاً در یافتن شریک جنسی با مشکل کمتری مواجه هستند، زیرا می توانند خود را با ترجیحات شریکشان تطبیق دهند.
2. تجربه طیف وسیعی از لذت های جنسی: ایفای هر دو نقش، به فرد امکان می دهد تا ابعاد مختلف لذت جنسی را درک و تجربه کند. این تنوع می تواند به پویایی و رضایت بیشتر در روابط جنسی منجر شود.
3. کاهش فشار برای انتخاب یک نقش ثابت: در برخی جوامع، فشار زیادی برای انتخاب یک نقش ثابت (فاعل یا مفعول) وجود دارد. دوطرفه بودن این فشار را از بین می برد و به فرد امکان می دهد تا بدون نگرانی از برچسب گذاری، از تجربیات متنوع لذت ببرد.

تفاوت دوطرفه و سوئیچ

گرچه اصطلاحات دوطرفه و سوئیچ گاهی به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما تفاوت های ظریفی دارند. دوطرفه بیشتر به توانایی جابجایی بین نقش های دخول و پذیرش در روابط جنسی رایج اشاره دارد. این یک اصطلاح کلی تر است که در مورد ترجیحات جنسی به کار می رود.

در مقابل، اصطلاح سوئیچ بیشتر در زمینه فعالیت های BDSM (سلطه گری، سلطه پذیری، بردگی، مازوخیسم و سادیسم) کاربرد دارد. یک فرد سوئیچ در BDSM، کسی است که می تواند بین نقش های سلطه گر (Dominant) و سلطه پذیر (Submissive) جابجا شود. این نقش ها لزوماً با نقش های فاعل و مفعول در دخول جنسی یکی نیستند، بلکه بیشتر به پویایی قدرت و کنترل در یک رابطه اشاره دارند. با این حال، در برخی موارد، یک فرد دوطرفه ممکن است در BDSM نیز سوئیچ باشد و بالعکس.

۴. نقش کنار (Side) در روابط همجنس گرایان

علاوه بر نقش های فاعل، مفعول و دوطرفه، نقش دیگری نیز در روابط جنسی مردان همجنس گرا وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: کنار یا ساید (Side). این اصطلاح برای توصیف افرادی به کار می رود که به فعالیت های جنسی غیر از دخول مقعدی علاقه دارند و تمرکز خود را بر روی سایر جنبه های آمیزش جنسی قرار می دهند.

تعریف کنار

یک فرد کنار (Side) کسی است که از فعالیت های جنسی غیر از دخول مقعدی لذت می برد و آن را ترجیح می دهد. این فعالیت ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

• سکس دهانی (Oral Sex)
• معاشقه (Foreplay)
• بوسیدن و لمس کردن
• ماساژ جنسی
• فوت جاب (Footjob) و سایر بازی های جنسی
• هرگونه فعالیت جنسی که شامل دخول مقعدی نباشد

این نقش نشان می دهد که لذت جنسی بسیار گسترده تر از صرفاً دخول مقعدی است و می توان راه های متعدد دیگری برای رسیدن به اوج لذت و صمیمیت جنسی داشت.

اهمیت و مشروعیت این نقش

نقش کنار به دلایل متعددی از اهمیت بالایی برخوردار است:

1. گسترش دیدگاه ها نسبت به لذت جنسی: پذیرش نقش کنار به چالش کشیدن این تصور کمک می کند که دخول، تنها راه رسیدن به رضایت جنسی است. این امر به افراد این امکان را می دهد که راه های جدیدی برای ابراز تمایلات جنسی خود بیابند.
2. ایجاد فضایی برای روابط متنوع تر: با مشروعیت یافتن این نقش، افراد بیشتری می توانند روابط جنسی را تجربه کنند که با ترجیحات و محدودیت های آن ها سازگار است. این امر به خصوص برای کسانی که به هر دلیلی تمایلی به سکس مقعدی ندارند، بسیار مهم است.
3. تمرکز بر صمیمیت و ارتباط: گاهی اوقات، تمرکز بر روی فعالیت های غیردخولی می تواند به افزایش صمیمیت و ارتباط عاطفی بین شرکا کمک کند، زیرا نیازمند توجه و کشف متقابل است.

در نهایت، انتخاب نقش کنار نیز مانند سایر نقش های جنسی، یک انتخاب کاملاً شخصی است و باید با احترام و بدون قضاوت مورد پذیرش قرار گیرد. این نقش به ما یادآوری می کند که دنیای لذت جنسی وسیع و متنوع است و محدود به یک فرم خاص نیست.

۵. نقش های جنسی فراتر از عمل فیزیکی: هویت، فرهنگ و جامعه

نقش های جنسی در روابط همجنس گرایانه مردان، فراتر از یک عمل فیزیکی ساده، دارای ابعاد عمیق هویتی، فرهنگی و اجتماعی هستند. درک این ابعاد برای احترام به تنوع انسانی و مقابله با کلیشه ها و تبعیض ها ضروری است.

نقش ها به عنوان بخشی از هویت

برای بسیاری از افراد، اینکه فاعل، مفعول یا دوطرفه باشند، صرفاً یک ترجیح در رختخواب نیست؛ بلکه بخشی جدایی ناپذیر از هویت جنسی و خودباوری آن ها محسوب می شود. این نقش ها می توانند بر نحوه درک فرد از خودش، نحوه تعاملش با دیگران و حتی انتخاب شریک زندگی اش تأثیر بگذارند. وقتی فردی هویت خود را به عنوان فاعل یا مفعول درونی می کند، این امر به تثبیت احساس خود و جایگاهش در جامعه همجنس گرایان کمک می کند.

بررسی نگاه های فرهنگی (به ویژه در ایران)

دیدگاه های فرهنگی، به ویژه در جوامع سنتی تر مانند ایران، تأثیر عمیقی بر درک و پذیرش نقش های جنسی دارند. در بسیاری از متون تاریخی و ادبیات فارسی، اشاراتی به روابط همجنس گرایانه مردان دیده می شود که اغلب با تعاریف خاص و گاه تحقیرآمیزی همراه بوده اند. در این دیدگاه ها، نقش فاعل اغلب با مردانگی و قدرت مرتبط دانسته می شد، در حالی که نقش مفعول ممکن بود با زنانه بودن، ضعف یا حتی نوعی نقص در مردانگی همراه باشد.

برای مثال، در برخی اشعار کلاسیک، فردی که نقش مفعول را ایفا می کرد، با صفاتی توصیف می شد که او را از دایره مردانگی کامل خارج می کرد. این نگاه ها ریشه در ساختارهای جنسیتی سنتی دارند که مردانگی را با سلطه و زنانگی را با پذیرندگی تعریف می کنند. این برداشت ها، گرچه تاریخی هستند، اما اثرات خود را تا به امروز در باورهای رایج جامعه باقی گذاشته اند و می توانند به شرم مفعول بودن یا قضاوت نادرست در مورد هویت افراد منجر شوند.

مقایسه این دیدگاه ها با دیدگاه های مدرن تر، به ویژه در غرب، تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد. در جوامع مدرن، تلاش بر این است که انتخاب جنسی فرد به عنوان یک حق انسانی و بخشی از هویت مستقل او پذیرفته شود. این دیدگاه بر احترام به تنوع، انتخاب آگاهانه و توافق طرفین تأکید دارد و هر نقشی را به یک اندازه معتبر می داند.

چالش های موجود در جامعه ایران در پذیرش این نقش ها

در جامعه ایران، پذیرش نقش های جنسی غیرمتعارف، به ویژه در روابط همجنس گرایانه، با چالش های بسیاری مواجه است. قوانین، هنجارهای اجتماعی و باورهای دینی و فرهنگی، اغلب فضای بسته ای را برای این افراد ایجاد می کنند. این محدودیت ها می تواند باعث شود که افراد تمایلات و هویت جنسی خود را پنهان کنند، دچار انزوای اجتماعی شوند و از دستیابی به روابط سالم و رضایت بخش محروم بمانند. پنهان کاری، ترس از قضاوت و عدم آگاهی عمومی، چالش های اصلی در مسیر پذیرش و احترام به این تنوع هستند.

اهمیت انتخاب آگاهانه و احترام

نکته مهم این است که هیچ نقشی بر دیگری برتری ندارد. فاعل، مفعول یا دوطرفه بودن، تنها بخشی از پیچیدگی هویت انسانی و تنوع بی نهایت تجربیات جنسی هستند. آنچه اهمیت دارد، انتخاب آگاهانه، رضایت متقابل و احترام به شریک جنسی است. ترویج این دیدگاه ها می تواند به ایجاد جامعه ای بازتر و مهربان تر کمک کند که در آن، هر فردی بتواند بدون ترس از قضاوت، هویت خود را ابراز کند و روابطی بر پایه عشق و احترام بسازد.

۶. نگاهی به آمار و شیوع ترجیحات نقش جنسی

درک اینکه چه تعداد از مردان همجنس گرا و دوجنس گرا به نقش های فاعل، مفعول یا دوطرفه تمایل دارند، می تواند به روشن شدن تصویر کلی کمک کند. با این حال، لازم است به این نکته مهم توجه شود که مطالعات در این زمینه محدود بوده و نتایج آنها ممکن است به دلیل تفاوت در نمونه های آماری، متدولوژی تحقیق و تفاوت های فرهنگی و منطقه ای، متفاوت باشد. این آمارها نباید به کل جامعه تعمیم داده شوند.

یافته های مطالعات محدود

یکی از معدود مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، بر روی پروفایل های وبسایت Gay.com در ایالات متحده صورت گرفته است. این مطالعه نشان داد که از میان ۵۵,۴۶۴ پروفایل بررسی شده:

• تقریباً ۲۶.۴۶٪ از افراد، نقش فاعل بودن را ترجیح می دهند.
• حدود ۳۱.۹۲٪ نقش مفعول بودن را ترجیح می دهند.
• و بزرگ ترین گروه، با ۴۱.۶۲٪، افراد دوطرفه را شامل می شوند.

این آمار نشان می دهد که ترجیح برای دوطرفه بودن، بیش از سایر نقش ها است که بر اهمیت انعطاف پذیری در روابط جنسی تأکید می کند.

تفاوت های منطقه ای

نکته جالب توجه دیگر این مطالعه، تفاوت های منطقه ای در ترجیحات نقش جنسی است. برای مثال:

• در ایالت وایومینگ، تنها ۱۶٪ افراد فاعل، ۴۴٪ مفعول و ۴۰٪ دوطرفه بودند که نشان دهنده ترجیح قوی تر برای مفعول بودن در این منطقه است.
• در ویرجینیا غربی، با کمترین اختلاف، ۳۲٪ فاعل، ۲۹٪ مفعول و ۳۹٪ دوطرفه بودند که در این ایالت تعداد فاعل ها اندکی بیشتر از مفعول ها بود.
• در اورگن، پروفایل های دوطرفه تقریباً نیمی از کل پروفایل ها (۴۸.۴۲٪) را تشکیل می دادند.

این تفاوت ها نشان می دهند که عوامل فرهنگی، اجتماعی و حتی جغرافیایی می توانند بر ترجیحات جنسی افراد تأثیرگذار باشند و یک الگوی واحد برای همه مناطق وجود ندارد. این امر بر پیچیدگی و تنوع تجربه انسانی در زمینه جنسیت صحه می گذارد.

با توجه به محدودیت های موجود در جمع آوری داده ها و عدم وجود مطالعات گسترده و قابل تعمیم در بسیاری از نقاط جهان، این آمارها را باید با احتیاط مورد ارزیابی قرار داد و از هرگونه کلیشه سازی یا تعمیم دهی افراطی پرهیز کرد. مهم این است که به جای تمرکز بر اعداد، به افراد به عنوان موجودات منحصر به فرد با ترجیحات متنوع نگاه کنیم.

۷. فاعل و مفعول در BDSM: تعاریفی متفاوت

زمانی که صحبت از نقش های فاعل و مفعول به میان می آید، اغلب اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود، نقش های جنسی در دخول فیزیکی است. اما در دنیای BDSM (باندیج، دامینیشن، سادیسم و مازوخیسم)، این اصطلاحات معانی کمی متفاوت و گسترده تری پیدا می کنند که لزوماً به دخول جنسی مربوط نیستند.

توضیح مختصر BDSM

BDSM مجموعه ای از فعالیت ها و سبک های زندگی است که شامل بازی های قدرتی، سلطه گری و سلطه پذیری (Dominance and Submission)، باندیج (Binding and Discipline) و سادیسم و مازوخیسم (Sadism and Masochism) می شود. این فعالیت ها بر اساس رضایت و توافق متقابل انجام می شوند و هدف آن ها تجربه انواع خاصی از لذت، هیجان و پویایی در رابطه است.

فاعل (Dom) در BDSM

در بستر BDSM، اصطلاح فاعل یا دام (Dom از Dominant) به شریک غالبی اشاره دارد که کنترل را در دست می گیرد، دستور می دهد و بازی های قدرتی را هدایت می کند. نقش دام، ممکن است شامل کنترل فیزیکی، روانی، یا کلامی باشد. برای مثال، یک دام ممکن است از شریک خود بخواهد که پوزیشن خاصی را اتخاذ کند، لباس خاصی بپوشد، یا وظایف مشخصی را انجام دهد. این کنترل می تواند به شکل های مختلفی مانند بستن (باندیج)، شلاق زنی، تحقیر کلامی یا حتی تصمیم گیری برای فعالیت های روزمره شریک مفعول باشد.

نکته مهم این است که یک دام (فاعل در BDSM) لزوماً در روابط جنسی فیزیکی نیز نقش فاعل را ایفا نمی کند. او ممکن است در عمل دخول، نقش مفعول را داشته باشد، اما در پویایی کلی قدرت در رابطه، نقش سلطه گر را ایفا می کند. این جدایی بین نقش جنسی فیزیکی و نقش قدرتی در BDSM بسیار مهم است.

مفعول (Sub) در BDSM

در مقابل، مفعول یا ساب (Sub از Submissive) در BDSM به شریک سلطه پذیری اطلاق می شود که کنترل را به دام واگذار می کند و از دستورات و خواسته های او پیروی می کند. نقش ساب می تواند شامل تمکین، اطاعت، و لذت بردن از پذیرش سلطه باشد. این نقش نیز می تواند فیزیکی، روانی یا کلامی باشد و در فعالیت هایی مانند باندیج، بردگی، تحقیر یا پذیرش درد فیزیکی (با رضایت و در چارچوب امن) بروز کند.

همانند دام، یک ساب نیز لزوماً در روابط جنسی فیزیکی نقش مفعول را ایفا نمی کند. ممکن است فردی در BDSM نقش ساب را داشته باشد، اما در روابط جنسی فیزیکی نقش فاعل را ایفا کند. در واقع، بسیاری از افراد ساب از پذیرش دستورات و کنترل دام، لذت می برند، حتی اگر آن دستورات مربوط به اعمال جنسی خاصی نباشند.

سوئیچ (Switch) در BDSM

اصطلاح سوئیچ در BDSM به فردی اطلاق می شود که قادر است بین نقش های دام (سلطه گر) و ساب (سلطه پذیر) جابجا شود. این افراد از ایفای هر دو نقش لذت می برند و می توانند بر اساس شرایط، شریک یا تمایل خود، در یک زمان نقش دام و در زمان دیگر نقش ساب را ایفا کنند. این انعطاف پذیری به آن ها امکان می دهد تا طیف وسیعی از تجربیات BDSM را داشته باشند و پویایی رابطه را بر اساس نیازهای متقابل تنظیم کنند.

تفاوت اساسی میان تعاریف فاعل و مفعول در روابط جنسی معمول و BDSM در این است که در BDSM، این اصطلاحات بیشتر به پویایی قدرت، کنترل و رضایت در یک زمینه خاص اشاره دارند تا صرفاً به نقش دخول در یک عمل جنسی. این تمایز به ما کمک می کند تا پیچیدگی و تنوع روابط انسانی و جنسی را بهتر درک کنیم و از کلیشه ها فراتر برویم.

نتیجه گیری

در این مقاله به بررسی عمیق و جامع اصطلاحات پسر فاعل، مفعول، دوطرفه و کنار در روابط همجنس گرایانه مردان پرداختیم. روشن شد که این نقش ها فراتر از صرف یک عمل فیزیکی، می توانند ابعاد هویتی، روانشناختی و فرهنگی عمیقی داشته باشند. ما تفاوت میان فیزیکال تاپ/باتم و هویتی تاپ/باتم را بررسی کردیم، انواع مختلف هر نقش را معرفی نمودیم و به پدیده شرم مفعول بودن و ریشه های فرهنگی آن پرداختیم. همچنین، اهمیت انعطاف پذیری دوطرفه بودن و مشروعیت نقش کنار را که بر لذت های جنسی غیردخولی تمرکز دارد، تبیین کردیم.

دیدگاه های فرهنگی، به ویژه در جوامع سنتی تر، اغلب به کلیشه سازی و قضاوت درباره این نقش ها منجر شده اند، در حالی که درک مدرن، بر احترام به هویت مستقل فرد و انتخاب آگاهانه تأکید دارد. این مقاله نشان داد که آمارها، گرچه محدود، اما بر شیوع قابل توجه نقش دوطرفه تأکید دارند و تفاوت های منطقه ای را نیز منعکس می کنند. در نهایت، مفهوم فاعل و مفعول در BDSM را تشریح کردیم و مشخص شد که در این زمینه، این اصطلاحات بیشتر به پویایی قدرت و کنترل اشاره دارند تا صرفاً نقش دخول جنسی.

درک عمیق تر این مفاهیم، گامی مهم به سوی ایجاد جامعه ای همدل تر، پذیرا تر و فراگیرتر است. ارزش انسانی افراد، فراتر از هر نقش یا گرایش جنسی تعریف می شود و احترام به تنوع، سنگ بنای روابط سالم و اجتماع پویا است. توصیه می شود با گفتگو، آموزش و پذیرش، به ساختن محیطی امن تر برای تمامی افراد، با هر هویت و گرایشی، کمک کنیم تا همگی بتوانند زندگی ای اصیل و شاد را تجربه کنند.